ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من...

ساخت وبلاگ
و من با اوست که احساس شادی دارم...در این وبلاگ که می نویسم چشمهایم پر می شوند و بغض که مهمان هر دیدارم با اوست، چشمهایم را تر می کند...حس مادری، آن حس بالنده من، که هر سال یک شیار بر قطر درختش افزوده می شود، از من گرفته شده است. سایه مادرانه ام این روزها گسترده تر که نمی شود هیچ، نابود شده است. آخر مادری نیست که سایه ای داشته باشد، سایه ای امن...وقتی تصمیم گرفت، وقتی رفت، داشتم تشییع جنازه ام را می دیدم. بی خبر گفته بود... بی خبر تصمیم گرفته بود... فرصت نکردیم خداحافظی کنیم. برای همیشه جدا شد....تقصیر از من بود. گمان می کردم مرا که انتخاب کرده بود، "تغییرناپذیر" است و تا ابد می ماند. حقیقت دردناکی که من به اجبار به وقوعش تن دادم و برای آنکه تلخی گزنده اش را تاب بیاورم، به خود نوید مستی دادم از اینکه بزرگ شده است... نوشته اش را برایم به یادگار گذاشت. دو چشم زیبا و عطر کودکانه ای که من دیگر در هر پگاه، نداشتمشان... دو چشمی که وقتی خواب آلود بود مخملین ترین عالم بود... آبی ترین رنگ دنیا هم ماند کنار چهره اش، که مطمئنا کسی حتی خبر از این اقیانوس لاجوردی ندارد جز خودم... موج موهای قهوه ای سوخته اش هم کاشته شد بر قلبم... یادگاریهایش را برگزید و عطر لانکوم را برداشت به رسم یادگار...خوب به خاطر دارم که نماد هر مادری در انیمیشنهای دوران بچگی من با جعبه جواهراتش بود، برای من هم چنین شد...من، از وقتی مادر شده بودم، با رضایت، هر روز بیشتر، از آنچه "من" بودم فاصله می گرفتم و به سمت آنچه او قرار است بشود می دویدم. حتی غذاهایم نیز رنگ و لعاب خواسته های او را گرفت... الان، دیگر به آشپزی فکر نمی کنم، غذاهایی که طعمشان طعم مادرانه داشت را نیازی نیست بپزم... حالا اینجا، بیست کیلومتر آنطر ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......ادامه مطلب
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 1:14

دخترک می گوید:" ای کاش هر شب، شب قدر باشد".

زیرا که شب قدر بهتر از هزار سال است و صد البته فردایش ساعت 9 به مدرسه خواهد رفت.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۲ساعت 12:39&nbsp توسط مامان آیلار  | 

ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 1:14

22 تیر 98 امروز یک ماه شد. یک ماه از ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 0:54

و من با اوست که احساس شادی دارم... در این وبلاگ که می نویسم چشمهایم پر می شوند و بغض که مهمان هر دیدارم با اوست، چشمهایم را تر می کند... ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 117 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 0:54

اگر گمان کرده اید که تا پیش خواندن کتاب "مردان مریخی و زنان ونوسی" می دانستم غار تنهایی مردانه کجاست و یا از زیستن آن اژدهای مخوف درب غار، اژدهایی پرطمطراق!!!، روحم خبر داشت، سخت در اشتباهید!

 

ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 238 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:32

داشت درباره مدرسه اش حرف می زد و تحلیل می کرد که شخصیت معلمش چطور است.
ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 235 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:32

زمان ایستاده بود و من می دویدم.  سبکبار و سبکبال تنها با یک سبد از ده سالگی, گذشتم. درست پیش از رسیدن به دروازه، برای نخستین بار در سبدم عشق ریخته بودم، کمی استدلال ریخته بودم و کمی رازهای نهان تنها بر ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......ادامه مطلب
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 269 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:32

از تنهایی می ترسم و مدام به دامن خاطرات میاویزم.  یک وقت هایی هم لازم دارم که هیچکس نباشد. عموما پشت فرمان..موزیکی که کسی نمی داند از کجا پیدایش کرده ام و کسی نمی داند برای چه گوش می دهم و کسی نمی داند کدام قسمت هایش را با خواننده همخوانی می کنم... وتلختر این که کدام قسمتهایش بلند بلند گریه می کنم....
..." تا که چشمات هم میاد ، دو ستاره کم میاد..."
ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 238 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:32

27 اردیبهشت 96

امروز تقریبا آخرین روز کلاس پنجم دخترک بود و تو ماشین که نشست، دیدم مقنعه اش شده دفتر خاطرات.. پر بود از دستخط دانش آموزان... و جالب این که،این ایده، ایده دخترک بود برای ثبت خاطرات کل کلاس!

----

ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 235 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:32

کوکی، هیچ ربطی به شیرینی ندارد. کوکی نام عروس هلندی یک ماهه دخترک است که از 7 تیر ماه مهمان اتاق دخترک شده است...

ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من......
ما را در سایت ولنتاین،. عشق، آقای پدر و دخترک من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aylarkz بازدید : 252 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:32